نویسنده: علی غفوری




 

نبرد کرنال

یکی از بزرگ‌ترین برگ‌های فتوحات نادر پیروزی بر سپاهیان هندی بود. هندوستان در 1707 امپراتوری بزرگ و قدرتمندی بود که از نظر ثروت و جمعیت رقیبی در منطقه نداشت. در 1719 با روی کارآمدن محمدشاه (رقیب نادر) شمارش معکوس برای سقوط این امپراتوری آغاز شد. اشتباه احمقانه‌اش پناه دادن به فراریان قندهار و کشتن قاصد نادر بود. مشاوران او هرگز تصور نمی‌کردند که سربازان نادر بتوانند افغانستان را کامل فتح کرده و قصد دهلی را کنند اما مقدر چنین بود که هندوستان ضربه‌ی اول را در قرون جدید از همسایه غربی خود بخورد.

فتح کابل

نادر برای آن که گرفتار کوه‌های جنوب افغانستان (پاکستان امروزی) نشود هزار کیلومتر راه خود را دور کرده و خود را به کابل در شمال رساند. کابل سر راه تنگه‌‎ی خیبر و تنها راه ورود به افغانستان بود. این بار نادر خود را با سرسخت‌ترین قبایل افغان طرف دید. وی تنها پس از آن که توانست کابل را بگیرد جان گرفت چرا که پول و آذوقه او رو به اتمام بود اما نبردهای پراکنده و خسته‌کننده‌ی تنگه خیبر عملیات نظامی او را ماه‌ها با مشکل مواجه کرد.
محمدشاه و اطرافیانش در دهلی گمان می‌بردند نادر از سند عبور نمی‌کند. فتح پیشاور و عبور از سند آن قدر ناگهانی صورت گرفت که هند نتوانست از ثروت و جمعیت خود برای جلوگیری از نزدیک شدن نادر استفاده کند.
اکنون نادر در 100 کیلومتری دهلی در دشت کرنال بود. ورود صاعقه‌آسای نادر، محمدشاه متوحش را وادار کرد که ورود او را به شبه قاره هند باور کند و با سپاهی بزرگ به نبرد با او بیاید. اشتباه بزرگ بعدی محمدشاه که باعث شد دودمانش بر باد رود این بود که وی به جای آن که از سپاه بزرگ خود برای حمله پیشگیرانه به نادر استفاده کند به انتظار حمله نادر نشست حال آن که سپاه هند به گفته مورخانی چون فروغی 300 هزار سرباز و 20 هزار فیل بود و سعادت خان، سردار هندی، پس از آن که پادشاه حرف او را برای هجوم گوش نمی‌دهد با 30 هزار نیرو از سایر نیروها جدا می‌شود و به جنگ نادر می‌رود اما برتری نیروی نادر و سرعت سواران ایرانی، شجاع‌ترین سربازان هندی را به خاک می‌اندازد و خود وی نیز اسیر نادر می‌شود.
نادر پس از این درمی‌یابد که غلبه بر ارتش بی‌شمار هند تنها با کمک تاکتیک میسر است بنابراین با استفاده از تجربیات نبردهای غربی خود بهترین استفاده را از تفنگچیان می‌برد. تفنگداران ایرانی نیز با تشکیل صفوف منظم از فاصله دور نیروهای هندی را که در پناه فیل‌ها به جلو می‌آمدند هدف گرفته و چون از سربازان کماندار هندی کاری ساخته نبود هزاران سرباز هندی قبل از رسیدن به سپاه ایران از پای درآمدند.
اما وحشت فیل‌ها ضربه‌ی اصلی را به سپاه هند می‌زند چرا که صدای گلوله و سوزش اثر آن، فیل‌ها را وحشت زده و موجب مرگ سربازان هندی را فراهم می‌کند.
فروغی می‌گوید: «کشته‌های هند 20 هزار نفر و با کشته‌های سپاه نادر که تنها 42 نفر بود اصلاً قابل مقایسه نبود چراکه هندی‌ها با کمان می‌جنگیدند و ایرانی‌ها با تفنگ.
اما سرعت عمل نادر و اغتشاش در اردوی هند مانع شد که هندی‌ها حتا بتوانند از صدها عراده توپ خود استفاده کنند. شکست کرنال عملاً دهلی را در برابر سپاه عظیم نادر بلادفاع رها کرد.»

درخواست شاه هند از نادر

محمدشاه برای آن که مانع انهدام شهر بزرگ و آباد دهلی شود نظام‌الملک، معتمدترین رجال خود، را به نزد نادر می‌فرستد و نادر متقاعد می‌شود که در ازای مرخص شدن کلیه‌ی سربازان هندی و دریافت غرامت با صلح و دوستی وارد دهلی شود. محمدشاه نیز از نادر و سربازانش به خوبی پذیرایی می‌کند و بسیاری از جواهرات از جمله تخت طاووس معروف را به وی هدیه می‌کند. اگرچه نادر به سربازان خود دستور اکید برای خودداری از غارت داد اما بروز یک شورش و مرگ چند صد سرباز ایرانی سبب شد تا این لشکرکشی عاقب خوشی نداشته باشد. سربازان ایرانی به دستور نادر برای خواباندن شورش 20 هزار نفر را کشتند و بخش بزرگی از شهر نیز در این میان از بین رفت اما در نهایت نادرشاه پس از گرفتن هدایای فراوان دهلی را رها کرده و دوباره این شهر را به هندی‌ها بازگرداند.

نتیجه نبرد کرنال

فتح هند انعکاسی گسترده در جهان یافت چرا که این کشور از نظر هلندی‌ها، پرتغالی‌ها، چینی‌ها و انگلیسی‌ها مهم و ارزشمند بود و حتا روس‌ها نیز آرزوی نزدیک شدن به آن را داشتند. نبرد کرنال در 1738 قدرت رزمی ایرانیان را در آسیای مرکزی 2 برابر کرد و شاهد آن نیز، فتح سریع بخارا، خیوه و رود سند بود و عملاً نادر راهزنان و خان‌های متجاوز ترکمن و ازبک را نیز بر سر جایشان نشاند چرا که ثروت او اکنون به اندازه‌ای بود که می‌توانست هر ارتش مزدوری را که بخواهد تأسیس کند.
البته از طرف دیگر می‌توان فتح هند را نکته‌ای منفی برای ایران دانست چون که سیاست انگلستان در سراسر سال‌های قرن نوزدهم را این تفکر شکل داده بود که ایران باید ضعیف بماند چرا که ایرانِ قوی می‌تواند ظرف چند سال افغانستان و هند را هم‌زمان درهم بکوبد.
منبع مقاله :
غفوری، علی؛ (1386)، 100 جنگ بزرگ تاریخ، تهران: هیرمند، چاپ دوم